استعفا...

**************************************** 

بدین وسیله من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم ومسوولیت های یک کودک هشت ساله را قبول میکنم.می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم وفکر کنم انجا یک رستوران پنج ستاره است . 

میخواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است چون می توانم آنرا بخورم. 

میخواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم وبا دوستانم بستنی بخورم. 

میخواهم آب بازی کنم وباد بادک خود را در هوا پرواز دهم. 

میخواهم به گذشته برگردم وقتی همه چیز ساده بود وقتی داشتم رنگها را جدول ضرب را وشعر های کودکانه را یاد میگرفتم 

 وقتی نمیدانستم که چه چیز هایی نمیدانم وهیچ اهمیتی هم نمی دادم....  

می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست وهمه راستگوی خوبی هستند. 

میخواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است و  

میخواهم  که از پیچیدگی های دنیا بی خبر باشم. 

میخواهم دوباره به همان زندگی ساده ی خودم برگردم. 

 نمی خواهم زندگی من پر شود از مدارک اداری وخبرهای ناراحت کننده و صورتحساب وجریمه و........ 

میخواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم به یک کلمه محبت آمیز به عدالت به صلح به فرشتگان به باران وبه.... 

این دسته چک من کلید ماشین کارت اعتباری وبقیه ی مدارک مال شما من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مرضیه سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:37 ب.ظ http://marzie_z84.persianblog.ir

کاش می شد
من هم حتما استعفا می دادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد