-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 19:57
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 19:56
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 19:45
-
ما که نفهمیدیم فلسفش چیه....!!!
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 12:10
مناظره ی مش رجب و مش غضنفر: مش غضنفر را بدیدم مش غضنفر با زنش مش غضنفر با زن و با بچه اش روی خرش کاغذی در پوشه اش بود و هویدا گوشه اش یا رب این کاغذ ندارد رابطه با خوشه اش؟؟؟ چون شدم رو در رخش از خوشه ها پرسیدمش جای خالی میدهد این نارفیق و همدمش دو- سه بار از خوشه ها پرسیدم او چیزی نگفت در جواب هر سوالم میزد او هی حرف...
-
اندر حکایتها ...حکایت نمره ی ۱۷
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 23:10
نمره ی ریاضی سال اول ترم اول ( دوره متوسطه) 5/ 17 نمره ریاضی سال اول ترم دوم ( دوره متوسطه ) 5 / 17 نمره درس ریاضی سال دوم ترم اول ( دوره متوسطه ) 75/17 نمره درس ریاضی سال دوم ترم دوم ( دوران متوسطه ) 75/ 17 آه: حال دلم ز یاد تو هست غمین و نا امید حالم از آن شمائلت خسته شدست و نا توان!!!...
-
شوخی با حافظ شیرین سخن عزیز
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 17:49
من قرون ماضی الی قرننا نام حافظ شیرین سخن در میان اهالی ادب محفوظ بوده و انشاال.. تعالی در قرون آتی نسل اندر نسل همچنان محفوظ باشد و باقی بماند و زنده باشد و حالش را ببرد انشا ال... عرض به حضور سروران و بیکاران بیخبر از گذر زمان جناب خواجه شمس الدین محمد ( یا همان خواجه ی شیراز خودمان ) شعری را سرود که هنر نمایی...
-
این فقط ترافیکی از واژه هاست...!!!
جمعه 8 آذرماه سال 1387 15:14
منت کشی ممنوع!(سروده رضا رفیع) مهمانی ممنوع! ( سروده خط خطی ) وقتی که نداریم به سر کار سر و کار وقتی که نداریم به سر سفره کمی نان ز بهر تو خود را نگذاریم سر کار این جمله غلط بود ( عزیز است مهمان ) آن کرم مکرم بشود کاهل کرم نیست آن شخص که این گفت اگر قید حیات است مطرح که شود مار ، رود داخل آمار لعنت شود و خوار و بیفتد...
-
اندوه تمام نخلها در چشمانت زنده است
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 23:02
عاشق فصل شکرخند توییم یا علی گفتیم و پابند توییم مانده تا لبخند فروردین تو ما خُمار 20 اسفند توییم کام ما از خوردن غم گشته تلخ خواستار کوپن قند توییم خند بر هر درد بی درمان دواست ای طبیب درد ! خرسند توییم مِی بریز از جام لبخندت به کام ما خمار جام لبخند توییم جاده ی لبخند ما ایمن بگاز بی خیال آقا! کمربند توییم! قند ما...
-
اشعار عزیز برادر رضا رفیع
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1387 21:12
کار می خواهی اگر یک آشنایی جور کن / یا اگر ناکار شد هم کفش و هم پا غم مخور خواستگاری می روی یا یک کمی خالی ببند / یا اگر گفتند نه مامانشینا غم مخور .... یا سوار این هواپیما زپرتی ها نشو / یا اگر فرود آمد در کوه و دریا غم مخور. ......... گفتند زین مکان زن ذلیلان بروند همه رفتند و یک نفر جا ماند پرس و جو کردند او چرا وا...
-
خلیل جوادی
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 21:59
**************************************** دلم میخواد یــه سیب سرخ به دامن یـــــار بزنم دامن اگــــه تنش نبــو د، سیــبو بــه شلوار بزنم وقتی یکی سازمی زنه من ازصداش خوشم میاد دلم میخواد یـــه ناخنک به سیم گیتـــــــار بزنم کـــــــاش بذارن بــا یه الاغ برم تو بــــانک مرکزی تــــا میتو نم از او ن هزار یــــا بهش...
-
ببخشید!!! شوخی با اشعار سهیل محمودی!!!
پنجشنبه 11 مهرماه سال 1387 17:43
نمونه شعر نو........................................................نمونه شعر ن و سروده سهیل محمودی........................................... سروده خطخطی فداکاری................................................................... فداکاری به تلخی یک قهوه....................................... به شیرینی چای قند پهلو روی...
-
!!!
شنبه 6 مهرماه سال 1387 23:43
**************************** ************
-
خلیل جوادی
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1387 16:31
*********************** **************** شمـا را چه رفته ست کاینسان خـُلید؟ چــــــرا جــمــلـــه ژولـــیده و بُنجـُلید؟ چــــرا سیــخ سیـخــی شــده مویتان؟ چـــــرا مــثل زنهـــاست ابـــــرویتـــان؟ تـو مردی اگــــر، چیست آن موی مِش؟ بـــرو از سیــــــاوش خجــــالت بکـــش هــــزاران چــو تــــو لندهــــــــــور پلیـد...
-
قطار لحظه ها <کاش هنوز کودک بودم>
جمعه 29 شهریورماه سال 1387 18:59
**************************************** آن وقتها آرزوهایم کوچک بود آنقدر کوچک که در باغچه خانه مان گم می شدند.لحظه ها به تتندی میگذشت بدون آنکه حتی متوجه شوم.منتظر پدر می ماندم . پشت شیشه ها ی خانه که از باران خیس شده بودند می نوشتم .... " پس کی می آیی؟ " به عشق آمدن او به خانه و آوردن جعبه مداد رنگی و...
-
ای سرا پا همه خوبی به تو می اندیشم
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 14:22
**************************************** همه می پرسند چیست در زمزمه ی مبهم آب؟ چیست در هلهله ی دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلندکه تو را میبرداینگونه به ژرفای خیال؟ چیست در خلوت خاموش کبوتر ها؟ چیست در کوشش بی حاصل موج؟ چیست در خنده ی جام؟ که تو تا چندین ساعت مات و مبهوت به آن می نگری؟ نه به...
-
عذر خواهی
یکشنبه 17 شهریورماه سال 1387 14:44
معذرت می خواهم از باران معذرت می خواهم از آب این مهریه ی آبی معذرت میخواهم از باد این معنای بی تابی من نفهمیدم که جنگل چیست؟سبزه چیست؟ برگ گل چه می گوید؟ معذرت می خواهم از این رازقی ها و اقاقی ها و این گلهای عنابی من نفهمیدم دل برای شکستن نیست معذرت می خواهم از باران که بارید و ندیدم شرشرآنرا راه می رفتم چتر ها روی...
-
سخن اهل دل
جمعه 15 شهریورماه سال 1387 23:31
**************************************** بارالها ما را از آنانی قرار بده که در فضل خلوصشان جز بوی گل مریم تو نپیچید ودر برکه ی چشمشان جز نیلوفر آبی تو نرویید.آنانکه بودنشان را جز در سجود سپاس تو دیدند. بارالها مارا از آنانی قرار ده که پیشانیشان سجده گاه عظمت توست و چشمانشان بی خواب خدمت توست واشکهایشان زبان خشیت تو....
-
الهی...
پنجشنبه 14 شهریورماه سال 1387 01:12
**************************************** الهی قبله ی عارفان خورشید روی توست ومحراب جانها طاق ابروی توست ومسجداقصای دلها حریم کوی توست نظری به سوی ما فرما که نظر ما به سوی توست
-
ای که امکان بهاری
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 13:34
*************************************** همزمان با صبح چشم خورشیدی تو جهت پنجره را می کاود .دشت روشن شده از روشنی رخسارت.ابر بیداری در غربت ما می بارد .بال اگر ذوق پریدن دارد صبح گر میل دمیدن دارد باغ اگر سبزتر از سبز امد برکت اب زلالی است که از چشم ترت می بارد .باغ بیدار است باغبان با تپش قلب تو این مزرعه را سرخ تر می...
-
خواب اشفته ی مرا...
چهارشنبه 6 شهریورماه سال 1387 23:42
**************************************** گم شده ام میان این همه کلمه ی گوناگون کوچه را و خانه را از یاد برده ام .ماه و آفتاب را نمی شناسم.بغضهای کهنه ودستهای تهی که در دلم زندگی می کنند آرام و قرارم را از من برده اند. شکوه می برم پیش آسمان شاید که در این شبها چاره ای کنند خواب آشفته ی مرا...
-
تو اگر بودی...
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1387 00:28
ای سرا پای وجودت همه نور! تو اگر بودی خورشید امروز پلک وا می کرد از پنجره ی روشن روز تو اگر بودی دریا ودرخت در نسیم نفس بارورت مسکن می کردند وبه رویاهای سبز زمین می اندیشیدند تو اگر بودی کشکولت را که پر از اواز سبز قناریها بود هدیه می کردی به پرستو ها وشب بو ها تو اگر بودی امروز زمین این همه تنگ نبود ...نیستی باد در...
-
فاصله
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1387 22:32
**************************************** وقتی غنچه های صحرا با حجب وترس می شکفند یا موجها در بیکران وسعت دریا مردانه می خروشند وقتی سینه سرخ های جوان با نغمه های عاشقانه ی خود صبح را در باغ می پراکنند وقتی کنار باغچه پروانه ها شادی کنان به صورت هم بوسه می زنند اندوه زرد این همه دوری بر برگهای سبز دلم می نشیند اما.......
-
استعفا...
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 13:17
**************************************** بدین وسیله من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم ومسوولیت های یک کودک هشت ساله را قبول میکنم.می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم وفکر کنم انجا یک رستوران پنج ستاره است . میخواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است چون می توانم آنرا بخورم. میخواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم وبا دوستانم...
-
...
سهشنبه 15 مردادماه سال 1387 00:09
********* *******************************
-
ای کاش...
شنبه 5 مردادماه سال 1387 23:34
**************************************** امشب ای کاش که میشد قفسی تازه کنم.تواگررشته ی خوابت کمکی پاره کنی من برای شب تو قصه بسی تازه کنم...
-
خورشید
شنبه 5 مردادماه سال 1387 23:27
***************************************** اگر به خورشید رسیدی برایم یک سبد نور بیاور تاروشن کند شب تنهایی ام را و به پرنده هابگو می شودبال نداشت اما..........پروازکرد؟؟؟
-
ماهی دوست نازنین
سهشنبه 1 مردادماه سال 1387 23:52
**************************************** رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب. آب در حوض نبود ماهیان می گفتند تو اگردر تپش باغ خدا را دیدی همت کن وبگو ماهی ها حوضشان بی آب است